مقدمه: مراقبت از کودک مبتلا به آسم تنش زیادی برای والدین ایجاد می کند و به علت مزمن بودن، اثرات قابل توجه ای در کارکرد خانواده و کیفیت زندگی والدین دارد. لذا این پژوهش به منظور، بررسی تاثیر الگوی توانمندسازی خانواده محور برکیفیت زندگی والدین کودکان مبتلا به آسم انجام شد .
روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که با حضور 60 نفر از والدین کودکان مبتلا به آسم در قالب دو گروه آزمون و شاهد به صورت تصادفی انجام شد. 7 جلسه برنامه منطبق با مراحل الگوی توانمندسازی بر اساس نیازسنجی در طول چهار ماه در گروه آزمون به کار گرفته شد پس از چهار ماه اجرای برنامه، ابزار کیفیت زندگی مجددا در اختیار گروه آزمون و شاهد قرار گرفت و تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss/16 و آزمون های آماری تی زوجی، تی مستقل و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: قبل از مداخله بین میانگین نمرات دانش، خودکارآمدی، عزت نفس و کیفیت زندگی گروه آزمون و شاهد اختلاف معناداری وجود نداشت. اما بعد از مداخله این اختلاف معنادار بود (001/0 P < ). همچنین تفاوت معناداری بین میانگین دانش، خودکارآمدی، عزت نفس و کیفیت زندگی والدین گروه آزمون بعد از مداخله و چهار ماه بعد از آن وجود داشت (001/0 P < ).
نتیجه نهایی: با توجه به موثر بودن الگو برکیفیت زندگی والدین کودکان مبتلا به آسم اجرای این الگو در سطح وسیع تر پیشنهاد می شود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |